گروه معارف/ اشاراتي به معاني: «ايثار» به معناي برگزيدن، اختيار كردن، بدل كردن، ديگري را بر خود برتري دادن، سود و قوت و جان خود را به ديگري بخشيدن و فدا كردن.
اشاراتي از قرآن: (آنان مهاجران را، اهل مكه كه همراه پيامبر به مدينه آمده بودند را) بر خويش برميگزينند (در خوردن و...) هرچند خود نيازمند باشند. (حشر/ 9)؛ (برادران يوسف) گفتند: سوگند به خداوند كه خداوند تو را بر ما برتري داده است. (يوسف/ 91)
اشاراتي از احاديث:
1ـ اميرالمؤمنين(ع): «بهترين مردم كسي است كه در تنگدستياش، ايثارگرِ شكيبا باشد.» (غررالحكم، ح 518) 2ـ اميرالمؤمنين(ع): «بر آنچه بخل ميورزيد، با شكيبايي ايثار كنيد.» (تحفالعقول، ص 224) 3ـ اميرالمؤمنين(ع): «ايثار بهترين احسان و بالاترين مرتبة ايمان است.» (غررالحكم، ح 1705)
4ـ اميرالمؤمنين(ع): «برادر راستين تو، كسي است كه با جانش تو را پاس بدارد و تو را بر مال و زن و فرزندان خويش برگزيند و مقدم بدارد.» (غررالحكم، ح 2014)
ايثار، مقدّم داشتن و تفضيل دادن غير بر خود است در مسئلة مالي خودش احتياج دارد ديگري را مقدم بدارد يا مانند حضرت اميرالمؤمنين(ع) كه شب ليلةالمبيت بهجاي پيامبر(ص) در بستر ايشان خوابيد و جانش را فداي پيامبر(ص) كرد. جان خود را به خطر انداختن براي حفظ حيات ديگري است. ضدايثار، بُخل و امساك است كه در مذمت آن آيات و روايات بسياري وارد شده است.
وقتي اين مرحله به حد اعلاي خود ميرسد، ديگر صفت ايثار را نميبيند و از رؤيت فعل و غير، نجات پيدا ميكند، چه آنكه دارايي و جان، جلوه ملكيت پيدا ميكند با اينكه عبد، مملوك است و مالكيت مطلق از آن حقتعالي است و عبد چيزي نداشته تا از دستداده باشد. مهمتر آنكه دنيا و آخرت و آنچه از نعمتهاست، براي عارف كامل (در كشف صددرصد برايش واضح است، ميبيند و مييابد) در برابر رضايت و لقاي حضرت حق، چيزي نيست تا دارايي براي او جلوه داشته باشد؛ بلكه آنچه ميداد از مال حق بوده و آن دست، انتقالي انجام داده و او نقّال است؛ پس در بخشش به مستمند دريغ نميدارد و رضايت محبوب را در نظر ميگيرد. چون ايثار از مكارم اخلاق است، از اين رو در وقت تخصيص اختيار بر غير، صفات اخلاقي ممدوح همراه مال و جان بايد باشد تا مصداق اكمل ايثار محقق شود. انفاق، جود، كرم، سخاوت و مانند اين اسما كه دلالت بر بخشش بر غير ميكند، هيچ كدام به ايثار نميرسد؛ چرا كه ايثارگر با وجود نيازمندي با رضايت كامل ميبخشد.
از حقوق برادر مؤمن بر مؤمن اين است كه دارايي خودش را به دو قسمت كند و اين كاري مشكل است و وقتي امام صادق(ع) اين مطلب را به «أبانبنتَغلِب» فرمود، او را تعجب گرفت. سپس امام(ع) فرمود: «مگر نميداني خداي عزوجل از ايثارگران ياد كرده است؟ (اشاره به سوره حشر، آية 9) اگر داراييات را با برادر مؤمن قسمت كني، هنوز ايثار نكردهاي بلكه تو و او يكسانيد. وقتي ايثار ميكني كه از سهم خود هم به او بدهي.» (كافي ج 2 ص 172) پس ايثار بالاتر از انفاق، جود، كرَم و سخاوت است و از مروّت و جوانمردي شمرده ميشود.
ضد بخل، بخشش است مرتبة بالاي احسان، ايثار است كه اين براي شخص مبتلا به بُخل، سخت است و بايد شكيبايي ورزد. وقتي شقيق بلخي از امام صادق(ع) سؤال كرد: فتوّت چيست؟ فرمود: «اگر به ما عطا شود ايثار ميكنيم و اگر از ما دريغ گردد شكرگزاريم.»
احسان يعني نيكوكاري و از بهترين نيكوكاريها، ايثار است و اين بزرگواري آدمي را ميرساند كه ديگران را با وجود احتياج خودش به مال، مقدّم ميدارد. ضد اين صفت، بخل است كه بخيل با اينكه داراست نه به مردم مستمند ميدهد و نه خودش استفاده ميكند. پيامبر(ص) فرمود: «هر مردي كه ميل به خوردن غذايي داشته باشد و از خوردن آن صرفنظر كند و ديگري را بر خود ترجيح دهد، خدا او را بيامرزد.» نقل شده كه گدايي، نزد كسي آمد و آن شخص چيزي نداشت به او بدهد، پس چوبي از سقف خانهاش را كند و به گدا داد و از او پوزش طلبيد. يكي از اصحاب، مريض بود و كسي نزدش آمد و اظهار نياز كرد و او پيراهنش را از تن بيرون آورد و به او داد و خود جامة عاريه گرفت و در همان جامه از دنيا رفت.
اميرالمؤمنين(ع) بعد از موت عمر فرمود: «قسم به خداوند ميدهم شما را، آيا كسي از شماست كه اين آيه (حشر/ 9) دربارة او نازل شده باشد غير من؟» مصداق اكمل و اتم آية ايثار دربارة اميرالمؤمنين(ع) نازل شده است كه صفت ايثار ملكة ذاتي او بوده است. بالاترين درجة سخاوت اين است كه مؤثر با وجود احتياج، مال خود را به كسي ميبخشد. امام سجاد(ع) در نيايش بيستم عرضه ميدارد: «خداوندا! از درگاه تو پوزش ميطلبم اگر بينوايي از من چيزي طلبيد و من بر او ايثار نكرده باشم.» بدان كه اولياء الهي به جهت نيّت و كيفيت، عملشان در صورت به نورانيت بوده، لذا هر توصيفي كه ميشوند در ايثار كردن به وصف آن است كه صورت ملكوتيه كارشان منوّر است، لذا يك دانه نان هم به كسي ببخشند، كمال اين صفت براي آنان است. از اين جهت سائلي كه آن را اخذ ميكند، مستحق واقعي است و به صواب مصرف ميكند؛ يعني طيبات از دست مطّهِرين گرفته ميشود و بجا صرف ميشود. در صدر اسلام مهاجراني به مدينه ميآمدند كه چيزي نداشتند، انصار آنها را به منزل خويش جا ميدادند و اموال خود را عطا ميكردند. در اين مسابقه، توسن مردانگي و فتوّت آنان چنان گرم شده بود كه برخي از طايفه انصار به برخي از مهاجران پيشنهاد ميدادند كه از همسران من هر كدام را كه پسنديدي، بگو تا طلاقش دهم و همسر تو شود! افرادي كه كريم و جواد و بخشندهاند، بسيارند، اما افراد ايثارگر كم هستند، لذا ميتوان گفت ايثارگر هرچه در قوّه دارد را به فعليّت ميرساند، با جانبازي و فداكاري، صفات و استعدادهاي نهفته خويش را بارز ميگرداند؛ به عبارت ديگر حسابگري نميكند كه مقداري الآن عطا كنم و بقيه را در روزها و هفتههاي ديگر. لذا عاقلانه راه نميروند. عاشقانه ميروند، به يك شب، ره صد ساله را ميپيمايند. براي يكي از ياران پيامبر(ص) گوسفندي هديه آوردند. وي با اينكه به آن نياز داشت، گوسفند را براي همسايهاش فرستاد كه او را از خود محتاجتر ميدانست و آن همسايه نيز قبول نكرد و گوسفند را براي همسايهاي كه ميدانست از خود نيازمندتر است، فرستاد و اين عطا و منع تا به نُه نفر گردش كرد.
اينها نمونهاي از ايثارگران صدر اسلام بودند كه چقدر به يكديگر عنايت و اهتمام در رسيدگي داشتند و ديگران را بر خود مقدم ميداشتند.